اشتوتگارت هم قربانی شد!!

اکبر کنار فرانتس در آتاترک



قضیه از اونجا شروع میشه که مسولان فدراسیون فوتبال ترکیه دعوت نامه ای رو برای دنیزلی مربی تیم پاس تهران برای تماشای فینال لیگ قهرمانان اروپا ارسال کرده بودن و ظاهرا همون روزی که فینال در ترکیه برگذار میشه از شانس بده دنیزلی تیم پاس در لیگ قهرمانان آسیا بازی داشته و باز از اونجایی تیم های پاس و ابومسلم به خاطر مسائل نظامی در یک خانواده قرار دارن مسولان پاس تصمیم میگرین که این دعوت نامه رو پیش کش میثاقیان کنند.و خوب مسولان فدراسیون فوتبال ترکیه جای بسیار خوبی رو برای دنیزلی در کنار فرانتس بکن باوئر در نظر گرفته بودن که این افتخار نصیب اکبر آقا شده.بنا به اعلام سخنگوی باشگاه ابومسلم مشهد آقای میثاقیان روز چهار شنبه وارد ترکیه خواهد شد.

چند عکس زیبا از میدان اتحاد ( Allianz Arena )


















سامر: نه‌ از خود ضربه‌ خوردیم، نه‌ از بایرن
!

در آخرین‌ هفته‌ از فصل‌ 2004-2005 بوندس‌لیگاى‌ آلمان‌ تیم‌ ناکام‌ بزرگ‌ هفته، اشتوتگارت‌ بود، اشتوتگارتى‌ که‌ از ابتداى‌ فصل‌ اخیر همواره‌ مدعى‌ ورود به‌ لیگ‌ قهرمانان‌ اروپا بود و تا روز شنبه‌ گذشته‌ با قرار گرفتن‌ در پله‌ سوم‌ جدول، کاندیداى‌ ورود به‌ این‌ پیکارها خود را نشان‌ مى‌داد، با قبول‌ باخت‌ سه‌ بر یک، این‌ شانس‌ را از دست‌ داد تا حالا مجبور به‌ شرکت‌ در جام‌ یوفا شود. موردى‌ که‌ اصلاً‌ براى‌ هواداران‌ پرتعداد اشتوتگارت‌ خوشایند نیست.

در این‌ خصوص‌ ماتیاس‌ سامر، مربى‌ اشتوتگارت‌ در گفتگویى‌ کوتاه‌ نظراتش‌ را بیان‌ کرده‌ است:

آقاى‌ سامر، قبول‌ دارید تیم‌ شما مقابل‌ بایرن‌مونیخ‌ در هفته‌ پایانى‌ بوندس‌لیگا بد بازى‌ کرد که‌ سه‌ بر یک‌ باخت؟

گمان‌ مى‌کنم‌ ما در این‌ بازى‌ خیلى‌ هم‌ بد نبودیم. اگر بازى‌ را یک‌ بار دیگر ببینید، متوجه‌ مى‌شوید، در ابتداى‌ بازى‌ ما حتى‌ بهتر از بایرنى‌ها بودیم‌ ولى‌ بعداً‌ تعداد توپهایى‌ که‌ از دست‌ دادیم، زیاد شد و این‌ خود دلیلى‌ شد تا بازى‌ را از دست‌ دهیم. پس‌ از این‌ ما باورهاى‌ خود را نیز گم‌ کردیم‌ و عزم‌ و اراده‌اى‌ کافى‌ نداشتیم. البته‌ معتقدم‌ وقتى‌ گل‌ سوم‌ بایرنى‌ها به‌ دست‌ آمد، کاملاً‌ امیدهاى‌ ما رنگ‌ باختند.

پیش‌ از رویارویى‌ با بایرنى‌ها خیلى‌ تلاش‌ کردید تیم‌ دقیق‌ و هوشیار باشید اما این‌ خواسته‌ شما برآورده‌ نشد. فکر نمى‌کنید مشکل‌ ارتباطى‌ با بازیکنانتان‌ داشته‌ باشید؟

نه، از این‌ جهت‌ میان‌ من‌ و تیم‌ مشکلى‌ در بین‌ نبود. من‌ به‌ طور دقیق‌ و شفاف‌ موضوعاتى‌ که‌ بایستى‌ در این‌ دیدار رعایت‌ مى‌شدند، براى‌ تیم‌ بازگو کردم. پس‌ از آن‌ روى‌ این‌ مسائل‌ ما نیز تمریناتى‌ انجام‌ دادیم‌ ولى‌ در عمل‌ برخى‌ به‌ وظایف‌ خود عمل‌ نکردند. بعضى‌ از بازیکنان‌ هم‌ دلهره‌ و ترس‌ داشتند. در حقیقت‌ ما از درون‌ ضربه‌ خوردیم، نه‌ از بایرن!

اما برخى‌ از شما براى‌ این‌ منظور ایراد گرفتند؟

این‌ مسأله‌ طبیعى‌ است. پرواضح‌ است‌ که‌ در مواقع‌ شکست‌ همه‌ گناه‌ ناکامى‌ را بر گردن‌ مربى‌ مى‌ریزند، موضوعى‌ که‌ براى‌ مربیان‌ نامطلوب‌ است.

از این‌ بابت‌ متأسف‌ نیستید؟

چرا! گمان‌ نکنم‌ در دنیا مربى‌ فوتبالى‌ باشد که‌ از باخت‌ تیمش‌ خوشحال‌ شود، به‌ خصوص‌ که‌ ما جایگاه‌ خود را براى‌ حضور در لیگ‌ قهرمانان‌ اروپا از دست‌ دادیم‌ و حالا باید به‌ دنبال‌ حضور در جام‌ یوفا باشیم.

گمان‌ نمى‌کنید یکى‌ از عوامل‌ ناکامى‌ اشتوتگارت‌ مقابل‌ بایرن، ربط‌ به‌ کاهش‌ قواى‌ جسمانى‌ تیم‌ داشت؟

چرا! این‌ مسأله‌ را تأیید مى‌کنم‌ و البته‌ برایش‌ هنوز پاسخى‌ ندارم‌ چون‌ که‌ پس‌ از بازى‌ با شالکه‌ ما با تمام‌ قوا روى‌ این‌ مسأله‌ نیز کار و تمرین‌ کردیم. قاعدتاً‌ نبایستى‌ دچار مشکل‌ مى‌شدیم.

با این‌ اوضاع‌ براى‌ آینده‌ چه‌ دورنمایى‌ را در نظر مى‌گیرید؟

روشن‌ است‌ که‌ کاملاً‌ درخصوص‌ نقاط‌ ضعف‌ تیم‌ مطالعه‌ مى‌کنیم. من‌ براى‌ آینده، تیمى‌ جداى‌ از مشکل‌ و ضعف‌ مى‌خواهم‌ زیرا در قبال‌ همه، به‌ خصوص‌ تماشاگر احساس‌ وظیفه‌ مى‌کنم. ما بایستى‌ انتظارات‌ به‌جاى‌ هوادارانمان‌ را برآورده‌ سازیم. این‌ مهم‌ به‌ دست‌ نمى‌آید مگر این‌ که‌ در جهت‌ رفع‌ اشکالات‌ خود اقدام‌ کنیم.

فکر مى‌کنید مشکلات‌ اشتوتگارت‌ قابل‌ حل‌ هستند؟

بله، حتم‌ دارم‌ مى‌توانیم‌ به‌ سرعت‌ مشکلات‌ تیم‌ را برطرف‌ سازیم. اگر از اشتباهات‌ خود پند بگیریم‌ و با روحیه‌ و اعتماد به‌ نفس‌ در جهت‌ رفع‌ اشکالات‌ برآییم، مى‌توانیم‌ دورنماى‌ بهترى‌ را براى‌ خود در نظر بگیریم.

تازه‌ترین‌ حرفهاى‌ هاشمیان‌ برزیل‌ و ایتالیا را به‌ ایران‌ بیاوریم‌

وحید هاشمیان‌ دیروز در مصاحبه‌ با سایت‌ «پارس‌فوتبال‌ دات‌کام» حرفهاى‌ جالبى‌ را بر زبان‌ آورد که‌ قسمتهایى‌ از آن‌ را در زیر خواهید خواند:

* روزى‌ که‌ به‌ بایرن‌مونیخ‌ پیوستم، براى‌ تیم‌ملى‌ ایران‌ بازى‌ نمى‌کردم‌ و با تلاش‌ و جدیت‌ خودم‌ به‌ این‌ سطح‌ از فوتبال‌ رسیدم. من‌ آدمى‌ نیستم‌ که‌ شکستها را گردن‌ دیگرى‌ بیندازم‌ و همیشه‌ در این‌ مورد قبول‌ مسئولیت‌ مى‌کنم‌ ولى‌ باید یک‌ نکته‌ مهم‌ را درباره‌ بایرن‌مونیخ‌ بگویم‌ که‌ خیلى‌ از مسائل‌ براى‌ همیشه‌ روشن‌ شود. بازیکنان‌ در این‌ تیم‌ در سالهاى‌ اول‌ نمى‌توانند خوب‌ بازى‌ کنند و این‌ مهم‌ همیشه‌ زمان‌ مى‌برد! اوایل‌ فصل‌ براى‌ من‌ بد نبود و حتى‌ توانستم‌ در چند بازى‌ استارت‌ بزنم‌ ولى‌ متأسفانه‌ نتوانستم‌ خودم‌ را نشان‌ بدهم‌ و با گلزنى‌هاى‌ پیزارو و ماکاى‌ جاى‌ من‌ تنگ‌ شد. براى‌ این‌ که‌ یک‌ بازیکن‌ در چنین‌ تیمى‌ خودش‌ را نشان‌ بدهد، باید وقت‌ داشته‌ باشد. حداقل‌ باید در هشت‌ بازى‌ مستمر به‌ میدان‌ برود. یادم‌ مى‌آید که‌ مهمت‌ شول‌ مى‌گفت‌ من‌ هشت‌ ماه‌ اول‌ نتوانستم‌ با پیراهن‌ بایرن‌مونیخ‌ حتى‌ یک‌ گل‌ هم‌ بزنم! یک‌ مسأله‌ دیگر هم‌ که‌ باعث‌ شد تا در این‌ تیم‌ ناکام‌ باشم، تمرینات‌ بسیار سخت‌ بدنسازى‌ آنها بود و تحت‌ همین‌ فشار ناموفق‌ بودم.

* چون‌ مى‌خواستم‌ در آلمان‌ باشم‌ هانوفر را انتخاب‌ کردم. بعد از شش‌ سال‌ به‌ فرهنگ‌ و فوتبال‌ آلمان‌ عادت‌ کرده‌ام. جام‌جهانى‌ 2006 در این‌ کشور برگزار مى‌شود و هانوفرى‌ها نه‌ تنها یکى‌ از زیباترین‌ و مجهزترین‌ استادیوم‌ها را در اختیار دارند، بلکه‌ چند تا از بازیهاى‌ جام‌جهانى‌ نیز در اینجا برگزار مى‌شود، در ضمن‌ اگر جاى‌ دیگرى‌ مى‌رفتم، باز باید مى‌جنگیدم‌ به‌ این‌ علت‌ ریسک‌ نکردم!

* على‌ کریمى‌ از نظر فوتبالى‌ در بایرن‌مونیخ‌ مشکلى‌ نخواهد داشت. من‌ براى‌ او خوشحال‌ هستم‌ و دوست‌ دارم‌ على‌ پیشرفت‌ کنم. موقعیت‌ من‌ در بایرن‌مونیخ‌ خودش‌ نمونه‌ خوبى‌ است.

* درباره‌ حضور من‌ و دایى‌ در تیم‌ملى‌ هیچگاه‌ نظر نمى‌دهم‌ این‌ کم‌لطفى‌ به‌ دیگران‌ خواهد بود که‌ به‌ جز خودم‌ و دایى‌ از کسى‌ دیگر نام‌ ببرم. وظیفه‌ مربیان‌ است‌ که‌ بهترین‌ها را دعوت‌ کنند.

* ژاپن‌ تیم‌ خوبى‌ است‌ ولى‌ آنها را زیاد گنده‌ کرده‌اند. آنها فقط‌ تبلیغ‌ مى‌کنند. ایران‌ اگر هماهنگ‌ باشد، خیلى‌ از آنها بهتر است. در ایران‌ آنها را بردیم‌ و اگر لازم‌ باشد در توکیو نیز این‌ را تکرار خواهیم‌ کرد.

* من‌ فوتبالم‌ را مى‌خواهم‌ در آلمان‌ به‌ اتمام‌ برسانم‌ و انشاالله‌ روزى‌ در ایران‌ مربیگرى‌ خواهم‌ کرد. من‌ بعد از سالها تجربه‌ بازى‌ و تجربه‌ حضور زیر دست‌ بهترین‌ مربیان‌ دنیا خودم‌ را آماده‌ مربیگرى‌ مى‌بینم‌ و حتم‌ دارم‌ موفق‌ خواهم‌ شد، در ضمن‌ هر بازیکنى‌ که‌ هفت، هشت‌ سال‌ در بوندس‌لیگا بازى‌ کند به‌ صورت‌ افتخارى‌ درجه‌B مى‌گیرد و این‌ نیز به‌ من‌ کمک‌ خواهد کرد. امیدوارم‌ روزى‌ مربیگرى‌ خودم‌ را از سطح‌ باشگاهى‌ شروع‌ کنم‌ تا به‌ تیم‌ملى‌ برسم.

* ما از این‌ پس‌ باید با تیمهاى‌ بزرگ‌ و کشورهاى‌ صاحب‌ فوتبال‌ مثل‌ برزیل‌ و ایتالیا بازى‌ کنیم‌ تا تجربه‌ بازیکنان‌ زیاد شود. باور کنید این‌ به‌ فوتبال‌ ما خیلى‌ کمک‌ خواهد کرد.




پس از از مدتها موفق شدم بازی بایرن رو زنده ببینم٫دقیقآ فکر کنم آخرین بازی ای که زنده دیدم مربوط میشد به جام حذفی و خوب این بار با توجه به اینکه ساعت بازی هم زمان خوبی بود تونستم از اول بازی رو ببینم!چند بازی اخیر بایرن خیلی پر گل و باحال بوده و خوب منم انتظار داشتم این بازی که اتفاقآ آخرین بازی بایرن در بوندس لیگا هم خواهد بود بازی پرگل و زیبایی باشه که اتفاقآ همین طور هم شد.اما این بایرن بر خلاف چند دیدار گذشته در بوندس لیگا کمی دیر به گل به گل دست پیدا کرد.دقیقه ۲۷ بازی بود که دایسلر قصد ارسال یک ضربه خطا از فاصله ای حدود بیست و سه چهار متر رو داشت و با توجه به عدم حضور شول پشت توپ قرار گرفت و توپ رو ارسال کرد٫در بین راه به خاطر سایش خیلی کوچکی که توپ با سر بالاک داشت باعث شد که گل به نام بالاک ثبت بشه در غیر این صورت به نظر شخص من توپ ارسالی دایسلر که بسیار هم زیبا و دقیق فرستاده شد مستقیمآ وارد دروازه میشد.سه دقیقه بعد یعنی دقیقه سی ام بازی نوبت به سالیحمید زیچ رسید٫ هنگامی که در تلوزیون ترکیب اولیه بازی رو دیدم خیلی تعحب کردم (چون به عنوان مهاجم در کنار ماکای قرارداشت)او موفق شد روی یک ضربه کرنر در جلوی تیر دو برای بار دوم دروازه تیمو هیلده براند رو باز کنه این گلش دقیقا مثل گلی بود که در بازی برگشت مرحله گروهی لیگ قهرمانان در مونیخ به تیم مکابی تلاویو زد.

شول برای ماکای

ماکای موفق نشد که آقای گل بوندس لیگا در این فصل بشه٫البته نمی شد هم یک همچین توقعی رو از او در این مقطع از فصل داشت٫چرا که او خیلی دیر به فکر آقای گلی افتاد.ماکای خودش بعد از اون مصدومیت لعنتیش در سه بازی موفق شد هشت گل بزنه و در واقع خودش توقع آقای گلی رو در بین هوادارن ایجاد کرد.و از شانس بد او بایرن باید در آخرین بازی فصل به مصاف یک تیم قدرتمند در دفاع میرفت٫این بازی هم واقعا خنده دار بود دایسلر در دو پاس گل نقش بسیار موثری داشت ولی در همون نیمه اول در دقیقه ۳۹ به جای شول به زمین بازی اومد٫در هر صورت هرچی باشه شول خیلی بهتر از دایسلر میتونه در میانه میدان پا به توپ حرکت کنه٫بازیسازی کنه و موقعیت های مناسبی رو برای مهاجمین الخصوص ماکای ایجاد کنه٫ماکای تا قبل از اینکه گل آخر بایرن و اولین گل خودش رو در این بازی به ثمر برسونه به طور قطع میتونم بگم هیچ موقعیت مناسبی برای گلزنی در اختیار نداشت٫تنها راهی  که او برای افزایش گلهاش داشت این بود که پشت ضربات آزاد مستقیم قرار بگیره و شانسش رو امتحان کنه٫اما نتنها از این طریق نتونست گل بزنه بلکه یکی دو موقعیت خوب رو هم از تیم گرفت.در نهایت اینکه مارک مینتال آقای گل بوندس لیگا شد.



گلهای بازی

بد نیست یکبار دیگه یه مسئله ای رو در باره دونلود گلها بگم٫لطفآ گلها رو با روش Save As Target دونلود کنید.من سعی کردم گلها رو با حجم بسیار کمی و البته با کیفیت قابل قبول در اختیار شما بگذارم.....

Download Makaay Goal
Download Salihamidzic Goal
Download Michael Ballack Goal

سایر نتایج


Bundesliga Day 34

   پنجشنبه سوم شهریور ۱۳۸۴|Start Next Season At 25 August
۰
هامبورگ - بوخوم۱
۰
هرتابرلین - هانوفر ۹۶۰
۱
نورنبرگ - مایتنس۲
۵
لورکورن - گلادباخ۱
۱ 
کایزرسلاترن - برمن۲
۱ 
آرمنیا - ولفسبورگ۲
۲
دورتموند - هانزا روستوک۱
۲
فرایبورگ - شالکه۳


بایرن٫برمن٫شالکه سهمیه های سال آینده برای UEFA Champions League

هرتا برلین و اشتوتگارت هم سهمیه ها رو برای جام یوفا بدست آوردن و بزرگترین ناکامان این فصل لورکوزن٫دورتموند و هامبورگ در حسرت رسیدن به سهمیه های اروپایی موندن.بوخوم که در بازی دیروز موفق شد هامبورگ رو شکست بده به همراه روستوک و فرایبورگ به بوندس لیگای دو سقوط کردن و از بوندس لیگای دو هم صعود تیم های کلن که یکریز در بوندس لیگای یک و دو آمد رفت میکنه٫دویسبورگ و آینتراخت فرانکفورت مسجل شده.اما هفته نهایی این رقابتها امروز پیگیری خواهد شد و تیم مونیخ ۱۸۶۰ از شانس زیادی بر صعود به لیگا دو به جای فرانکفورت بر خوردار هست.تیم کارلسروهه هم که باشگاه قبلی کان بحساب میاد هم اکنون در رده یازدهم جدول رده بندی بوندس لیگای دو قرار داره.

سهمیه های فصل آینده برای لیگ قهرمانان  

سهمیه های فصل آینده برای جام یوفا

تیم های سقوط کرده به بوندس لیگای دو  

تیم های سعود کننده به بوندس لیگای یک   


برنامه باشگاه بایرن مونیخ تا آغاز فصل بعدی رقابتها



شنبه٫هفت خرداد:
فینال جام حذفی میان بایرن و شالکه در برلین

سه شنبه٫دهم خرداد: افتتاح ورزشگاه با شکوه Allianz Arena با بازی تیم منتخب آلمان

پنجشنبه٫دوازدهم خرداد: اولین داربی مونیخ در Allianz Arena 

جمعه٫دوازدهم خرداد: تعطیلات تابستانی

شنبه٫یازدهم تیر: آغاز تمرینات پس از وقفه ای یکماه

یکشنبه٫دوازدهم تیر: اردوی تمرنی در روتاخ اگرن

شنبه٫هجدهم تیر: بازی دوستانه در ورزبورگ

یکشنبه٫نوزدهم تیر: بازی دوستانه در گرافنوور

چهارشنبه٫بیست و دوم تیر: بازی دوستانه در دسائو

یکشنبه٫بیست و ششم تیر: بازی دوستانه با کارلسروهه

دوشنبه٫بیست و هفتم تیر: آغاز دومین اردوی تمرینی در بن

پنجشنبه٫ششم مرداد: بازی دوستانه با تیم الماس سرخ در ترکیه

شنبه٫هشتم مرداد: بازی دوستانه با جوبیلو ایواتا در توکیو

پجشنبه٫سوم شهریور:  آغاز فصل ۶-۲۰۰۵ بوندس لیگا


کان به جای هوینس٫هوینس به جای بکن باوئر٫بکن باوئر به جای یوهانسن!!



راستش وقتی که این خبر رو خوندم خیلی شوکه شدم٫البته نه از مسئله ریاست بکن باوئر در یوفا بلکه از اون تغییراتی که قرار داخل باشگاه بایرن انجام بشه٫موقتآ با توجه به این که قرار انتخابات ریاست یوفا در سال ۲۰۰۷ انجام بشه نظر خاصی در این باره ندارم اما  ای کاش اروپا هم مثل ایران بود تا وقتی که کسی که میخاد یه پست دیگه رو بگیره از پست قبلی ای که داره مجبور نباشه استعفا بده نمونه های روشن این مسئله رو در انتخابات همین رژیم خودمون شاهدیم.....اما کاریش نمیشه کرد اونجا اروپاس و در آخر باید بگم هیچکی فرانتس نمیشه!!!
مدیر باشگاه فوتبال بایرن مونیخ ابراز اطمینان کرد،"فرانس بکن باوئر" در سال ۲۰۰۷ریاست اتحادیه فوتبال اروپا / یوفا/ را بر عهده خواهد گرفت که این امر جانشینی وی به عنوان رییس باشگاه را قوت می بخشد.
به گزارش خبرگزاری فرانسه از برلین، " هوینس" گفت: مطمئنم که بکن باوئر در سال ۲۰۰۷به عنوان رییس یوفا انتخاب می شود. فکر نمی کنم " میشل پلاتینی" انتخاب شود و در صورت انتخاب بکن باوئر دوست دارم به عنوان جانشین وی، ریاست بایرن مونیخ را بر عهده بگیرم.
بکن باوئر که در سال ۱۹۷۴به همراه تیم ملی فوتبال آلمان غربی به عنوان قهرمانی جام جهانی دست یافت و ریاست کمیته برگزاری جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان را بر عهده دارد، نامزد جانشینی "لنارت یوهانسون" در اتحادیه فوتبال اروپاست.
دوران ریاست رییس سوئدی این اتحادیه در سال ۲۰۰۷به پایان خواهد رسید.
یوهانسون و "سپ بلاتر" رییس فدراسیون بین المللی فوتبال / فیفا/ پیش از این حمایت خود را از بکن باوئر ابراز کرده اند و در صورتی که وی به این سمت برسد، هوینس جانشین وی و رییس باشگاه بایرن مونیخ و "اولیور کان" دروازه بان این تیم نیز جانشین هوینس خواهد شد.
هوینس افزود: کان یکی از گزینه های جانشینی من در سال ۲۰۰۶است اما این امر هنوز قطعی نشده است. مطمئنم کان تا سال ۲۰۰۸به فوتبال ادامه خواهد داد و بعد از آن باید منتظر اتفاقات بعدی باشیم.
بنابر این گزارش، باشگاه بایرن مونیخ سابقه انتصاب بازیکنان سابق خود در سمتهای مدیریتی را دارد. بکن باوئر، هوینس و "کارل هاینس رومنیگه" نایب رییس فعلی این باشگاه همگی از بازیکنان اسبق قهرمان ۱۹دوره باشگاه های آلمان هستند.

اولی هسه لیشتن برگر



اولی هسه - لیشتن برگر ۱۶۲ روز پیش از دیدار نهایی جام جهانی ۱۹۶۶ انگلستان در دورتموند چشم به جهان گشود. او یک خبرنگار آزاد است که حول مسائل فوتبال، علی الخصوص فرهنگ فوتبال مقاله می نویسد.
او از سال ۱۹۹۶ به طور منظم برای مجله معتبر فوتبال انگلیس When Saturday Comes و همچنین وب سایت Soccernet وابسته به شبکه ورزشی ESPN می نویسد.
کتاب !Tor (گل به زبان آلمانی) اولین کتاب درباره تاریخ فوتبال آلمان به زبان انگلیسی است که به زحمت این نویسنده آلمانی نوشته شده است.
لیشتن برگر که به همراه همسر و پسرش در نزدیکی استادیوم وست فالن بوروسیا دورتموند زندگی می کند، در این کتاب به ریشه یابی موفقیت های فوق العاده آلمان در عصر ناآرام و پرآشوب سیاسی قرن بیستم پرداخته است.
آلمان تا دهه ۱۹۶۰ بازیکنان حرفه ای و یا یک لیگ ملی نداشت، اما خیلی زود به یکی از موفق ترین کشورها در فوتبال جهان تبدیل شد. Tor تحول فوتبال باشگاهی و ملی آلمان از دوران وحشتناک نازی ها که فوتبال را یک وقت گذرانی خطرناک خارجی می دانستند تا افتخارات عصر مابعد جنگ و بحران قرن جدید را بررسی می کند. اولی هسه در این کتاب این خرافه که فوتبال آلمان قابل پیشگویی یا اثربخش است را مورد تردید قرار می دهد و گروهی که آن را احیا کردند معرفی می کند. افسانه هایی نظیر والتر بنزه من، پیشقدم فوتبال آلمان که مورد خیانت قرار گرفت، زپ هر برگر نابغه مرموز، فرانس بکن بائر جاه طلب که تشنه هر جام و مقامی است و حتی لوتارماتئوس نابغه کج خلق و وصله ناجور فوتبال ژرمن ها. هسه حتی هربرت زیمرمن گزارشگر مسابقه نهایی جام جهانی ۱۹۵۴ سوئیس را نیز از قلم نینداخته است. او بود که پس از گل پیروزی آلمان مقابل مجارستان، به طرز وجدآورانه ای فریاد زد «Tor » و نگاه یک ملت به خود را تغییر داد.
هسه - لیشتن برگر به هدف خود مبنی بر نوشتن یک تاریخ جذاب رسیده است. او سعی کرده ثابت کند که نگرش قالبی و کلیشه ای جهان به فوتبال آلمان به عنوان یک فوتبال ماشینی و قابل پیش گویی، نگرشی غلط است و باید گفت در این نکته هم او موفق شده است.
اسامی باشگاه های مشهور آلمانی به طرز شگفت انگیزی تشریح شده اند، ضمن اینکه از نظر اولی هسه آلمان که ۹ سال قبل از راه اندازی یک لیگ ملی حرفه ای توانست قهرمان جام جهانی شود، یک واقعیت حیرت انگیز است.
نویسنده، به خوبی توانسته شخصیت های گوناگونی که فوتبال آلمان به آنها مدیون است را تحلیل کند. از وسواس فکری و دلمشغولی زپ هربرگر تا استعداد برجسته و منحصر به فرد گونتر نتزر. این کتاب یک تاریخ رنگارنگ است که بدون شک حریص ترین و تشنه ترین علاقه مندان به فوتبال را نیز غافلگیر می کند.
«گل!» که جزو جدیدترین کتاب ها در مورد فوتبال به زبان انگلیسی است، مثل برخی از تیم های آلمانی در گذشته یک پیروز قاطع است.
amazon.co.uk

Allianz Arena از نگاه اولی هسه

آلیانز در دنیا یک ورزشگاه بدیع و منحصر به فرد است و در بسیاری از جهات مانند معماری و سرمایه گذاری و حتی محل استقرار با خیلی از ورزشگاههای تیم های دیگر فرق دارد.آلیانز با زمین شکار فرانتس برکن باوئر خیلی فاصله دارد.یک بار من از محله پائین شهر به ورزشگاه المپیک مونیخ رفتم تا مسابقه ای را تماشا کنم٫کار سختی بود٫خصوصا برا من که سیگاری هستم و خیلی زود نفس کم می آورم٫اما فصل بعد دیگر باید این پیاده روی ها را فراموش کنیم.راه رسیدن به آلیانز آرنا از یک جاده میگذرد که به زودی شاهد ترافیک های سنگین در این منطقه خواهیم بود.از سوی دیگر آلیانز ویژگیهای دیگر هم دارد.دیوارهای آن بسیار شفاف و البته مصنوعی اند و می توانند به دو رنگ قرمز برای بازیهای بایرن و آبی برای بازیهای مونیخ ۱۸۶۰ در بیائیند.عکسهایی که تا کنون از الیانز گرفته شده ترجیحآ دیوارهای استادیوم آبی بوده٫چون این رنگ بیشتر به ورزشگاه می آید.خیلی از مردم در دیدار روز یکشنبه بایرن که در آن شاهد رد و بدل شدن ۹ گل بودند٫طی خداحافظی با المپیک مونیخ اشک ریختند.بایرن در ان دیدار نورنبرگ رقیب قدیمی خود را شش بر سه شکست داد.همین مردمی که اشک میریختند روزگاری میگفتند:«ورزشگاه المپیک مونیخ صندلی های خوبی ندارد و از هیچ جا نمیتوان بازی را به خوبی دید»ورزشگاه المپیک مونیخ هرچه قدر هم که زیبا بود هرگز یک زمین فوتبال نبود.طراحی آن یک شاهکار بود از نه شاهکاری که لزومآ باید از ان در فوتبال استفاده می شد.ورزشگاه جدید آلیانز نام یک شرکت بزرگ بیمه ای را بر خود دارد که روزگاری به مونیخ ۱۸۶۰ ضربه زد.
رنگ قرمز برای بازیهای بایرن






رنگ آبی برای بازیهای مونیخ ۱۸۶۰

هوادارن متعصب مونیخ ۱۸۶۰ هم ناگزیر شدند بپذیرند که باید با ورزشگاه گرونو الدراشتراس خداحافظی کنند و در ورزشگاه جدید با رقیب خود شریک شوند.آلیانز آرنا در شمالی ترین نقطه شهر واقع شده و حدس میزنم عده اندکی از هوادارن ۱۸۶۰ بتواند از تیمشان حمایت لازم را به عمل بیاورند.مردم در طول سه دهه فعالیت ورزشگاه المپیک مونیخ فقط از ان شکایت کردند و حالا می توانند بعد از وداع به آن ورزشگاه جدید دل ببندند.
soccernet